وقتی ازش دوری و...[p1]
#استری_کیدز #سونگمین #فلیکس #هیونجین #چانگبین #جونگین #جیسونگ #لینو #بنگچان #سناریو #فیکشن
Bias Options | every group & every celebrity
•این نوع پست ها شخصیتی ندارن و شما میتونی برای هر بایستون توی هر گروهی و حتی سلبریتی های دیگه تصورشون کنین، عکس کاور هم ربطه به شخصیت داخل این نوع وانشات نداره، امیدوارم دوسش داشته باشین✨️
در کمد رو باز کردی، لباس هارو دونه دونه با کلافگی کنار زدی؛ بلاخره پیداش کردی... هودی مورد علاقت که البته متعلق به دوست پسرت بود. از کمد بیرونش آوردی و قبل از پوشیدنش سعی کردی با استشمام عطر باقی مونده اون پسر روی لباسش دلتنگیت رو کمتر کنی. با حس کردن دوباره اون عطر ناخودآگاه لبخندی روی لبت نشست. آهسته لباست رو از تنت خارج کردی و هودی بلند و سفید رنگ رو به تن کردی. مدت زیادی از نبودنش نمیگذشت،فقط ۳ هفته شده بود؛ البته این زمان برای شما دوتا که تا حالا دوریتون به ۶ ماه هم رسیده زمان کمی بنظر میومد نه برای یه کاپل عادی! با این حال دلت حسابی اون هوای اون پسر رو کرده بود. حرفای عاشقانش، آغوشش، لبخندش و هر چیزی که متعلق به اون بود رو در اون لحظه میخواستی...
آهی کشیدی، زندگی سخت بود و گاهی سخت تر میشد؛ بعضی وقتا با خودت میگفتی اگه اون یه سلبریتی نبود رابطتتون چجوری میشد؟ میتونستین مثل یه زوج عادی باشین؟ البته که فکر کردن به اینطور چیزا قرار نبود چیزی رو درست کنه.
روی مبل نشستی و گوشیتو روشن کردی. به سمت مخاطبینت رفتی و روی اولین شخص کلیک کردی. ولی خب الان وفت مناسبی برای یه تماس بود؟ به هر حال اهمیتی نداشت، تو دلتنگ بودی و تنها چیزی که نیاز داشتی صدای آرامش بخشش بود.
بعد از چند بوق کوتاه صدای خستش رو شنیدی.
÷ عشقم... حالت خوبه؟
اینکه با تماست از خواب بیدار شده بود رو کاملا میتونستی بفهمی.
× من فقط...
÷ چی شده هوم؟
× فقط دلم برات تنگ شده.
بعد از اینکه حستو به زبون آوردی چند ثانیه ای سکوتی بینتون برقرار شد. ولی بعد با جوابی از سمتش شکسته شد.
÷ آه بیب... منم دلم خیلی برات تنگ شده، خیلی زیاد... اونقدر که نمیتونم وصفش کنم. اگه بهت بگم هر شب با نگاه کردن به زیبایی هات داخل عکسا میخوابم باور میکنی؟
با حرف آخرش لبخندی زدی که میتونست حسش کنه، پس با صدای صاف تر و رسا تری ادامه داد.
÷ هی گوش کن، قول میدم اینبار این دوری طولانی تر از قولم نباشه خب؟
سرتو آهسته تکون دادی و...
× اگه یه چیزی بگم دعوام نمیکنی؟
خنده ای سر داد
÷ چرا باید دختر کوچولومو دعوا کنم؟ اونم از پشت این لعنتی! اگه دعوایی باشه توی تخت انجامش میدم
Bias Options | every group & every celebrity
•این نوع پست ها شخصیتی ندارن و شما میتونی برای هر بایستون توی هر گروهی و حتی سلبریتی های دیگه تصورشون کنین، عکس کاور هم ربطه به شخصیت داخل این نوع وانشات نداره، امیدوارم دوسش داشته باشین✨️
در کمد رو باز کردی، لباس هارو دونه دونه با کلافگی کنار زدی؛ بلاخره پیداش کردی... هودی مورد علاقت که البته متعلق به دوست پسرت بود. از کمد بیرونش آوردی و قبل از پوشیدنش سعی کردی با استشمام عطر باقی مونده اون پسر روی لباسش دلتنگیت رو کمتر کنی. با حس کردن دوباره اون عطر ناخودآگاه لبخندی روی لبت نشست. آهسته لباست رو از تنت خارج کردی و هودی بلند و سفید رنگ رو به تن کردی. مدت زیادی از نبودنش نمیگذشت،فقط ۳ هفته شده بود؛ البته این زمان برای شما دوتا که تا حالا دوریتون به ۶ ماه هم رسیده زمان کمی بنظر میومد نه برای یه کاپل عادی! با این حال دلت حسابی اون هوای اون پسر رو کرده بود. حرفای عاشقانش، آغوشش، لبخندش و هر چیزی که متعلق به اون بود رو در اون لحظه میخواستی...
آهی کشیدی، زندگی سخت بود و گاهی سخت تر میشد؛ بعضی وقتا با خودت میگفتی اگه اون یه سلبریتی نبود رابطتتون چجوری میشد؟ میتونستین مثل یه زوج عادی باشین؟ البته که فکر کردن به اینطور چیزا قرار نبود چیزی رو درست کنه.
روی مبل نشستی و گوشیتو روشن کردی. به سمت مخاطبینت رفتی و روی اولین شخص کلیک کردی. ولی خب الان وفت مناسبی برای یه تماس بود؟ به هر حال اهمیتی نداشت، تو دلتنگ بودی و تنها چیزی که نیاز داشتی صدای آرامش بخشش بود.
بعد از چند بوق کوتاه صدای خستش رو شنیدی.
÷ عشقم... حالت خوبه؟
اینکه با تماست از خواب بیدار شده بود رو کاملا میتونستی بفهمی.
× من فقط...
÷ چی شده هوم؟
× فقط دلم برات تنگ شده.
بعد از اینکه حستو به زبون آوردی چند ثانیه ای سکوتی بینتون برقرار شد. ولی بعد با جوابی از سمتش شکسته شد.
÷ آه بیب... منم دلم خیلی برات تنگ شده، خیلی زیاد... اونقدر که نمیتونم وصفش کنم. اگه بهت بگم هر شب با نگاه کردن به زیبایی هات داخل عکسا میخوابم باور میکنی؟
با حرف آخرش لبخندی زدی که میتونست حسش کنه، پس با صدای صاف تر و رسا تری ادامه داد.
÷ هی گوش کن، قول میدم اینبار این دوری طولانی تر از قولم نباشه خب؟
سرتو آهسته تکون دادی و...
× اگه یه چیزی بگم دعوام نمیکنی؟
خنده ای سر داد
÷ چرا باید دختر کوچولومو دعوا کنم؟ اونم از پشت این لعنتی! اگه دعوایی باشه توی تخت انجامش میدم
۷.۱k
۲۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.